گزارش:
قصهی «کاری» که روی زمین نریخته اما شادگانیها پیدایش کردند!/کارآفرینی با طعم توکل
«انگار قسمت من این بوده که آخرِ آن همه درس خواندن و مدرک دکتری گرفتنم بشود حرص خوردن و کنج خانه نشستن، الحمدلله!» «چرا فکر میکنی کار روی زمین ریخته؟ کار نیست» و آخرین جواب، همان سوالی بود که میخواستم از همهی تحصیلکردههای بیکار بپرسم: «چرا فکر میکنی کار روی زمین ریخته؟»...