خانواده شهید حجت اعتبار خواستار رسیدگی جدی تر قوه قضاییه به وضعیت پرونده شهیدشان شدند

حدود سال ۹۵ بود که آمد و در مورد هجرت به شهر خدابنده استان زنجان برای تدریس در حوزه علمیه آنجا مشورت کرد. شوق تبلیغ و تدریس بی‌تابش کرده بود و عاشقانه به آن دیار رفت.

موج زاگرس، حجت الاسلام روزبه برکت رضایی در یادداشتی کوتاه درباره شهید حجت‌الاسلام حجت اعتبار مدیر حوزه علمیه شهرستان قیدار استان زنجان که دیروز در مسجد شهر سُجاس مورد سوءقصد قرار گرفت و به لقاءالله پیوست، آورده است:

تابستان ۷۷ بود. نماز جماعت مسجد حضرت ولی‌عصر(عج) بهبهان پایان یافته بود. نوجوان پانزده‌ ساله‌ای آرام و متین از چگونگی ورود به حوزه علمیه سؤال کرد. برایش توضیح دادم. ایشان تصمیم‌اش را گرفته بود و شوق به علم‌آموزی در چشم‌هایش موج می‌زد. پدر مومن‌اش که مغازه‌ای کوچک داشت و سال‌ها کام مردم بهبهان را شیرین کرده، را راضی کرده بود.

برای تحصیل به حوزه علمیه المهدی(عج) مسجدسلیمان آمد و ۵ سال با تلاش کامل مقدمات علوم دینی را به‌خوبی و اشتیاق گذراند و سپس برای تکمیل دروس به قم هجرت کرد. در آنجا از حضور عالمان و اساتید بهره برد و به جزء فقه و اصول، دوره فلسفه اسلامی را نیز گذراند.

حدود سال ۹۵ بود که آمد و در مورد هجرت به شهر خدابنده استان زنجان برای تدریس در حوزه علمیه آنجا مشورت کرد. شوق تبلیغ و تدریس بی‌تابش کرده بود و عاشقانه به آن دیار رفت.

صبح روز ۲۹ شهریور ۱۴٠۲ همزمان با سالگرد جریان فتنه ۱۴٠۱در حوزه علمیه امام‌صادق(ع) پیگیر امور آغاز دروس طلاب عزیز بودند و قبل از اذان برای اقامه نماز ظهر و عصر به مسجد حضرت ابوالفضل(ع) سُجاس رفتند که توسط فردی کوردل که تحت تاثیر تبلیغات رسانه‌های معاند قرار داشت به ضرب گلوله به شهادت رسیدند.

شهید دارای سه فرزند که فرزند اول آن ریحانه خانم ۱۲ساله،فاطمه زهرا خانم ۱۰ساله و علی آقا ۵ساله هستند.

دو خاطره از شهید مظلوم محراب حجت الاسلام والمسلمین شهید حجت اعتبار از شهرستان بهبهان که یکی از طلاب حوزه که شاگرد شهید بودند تعریف میکنه

ما از سالن داشتیم میومدیم،کلا طلبه بودیم، رفتیم توی یه مغازه، جوونی بود کلا بدنش خال کوبی بود .به ما گفت شما حاج آقا هستید؟گفتیم بله، گفت رفتین حوزه از طرف من دست استادتون ببوسید گفتم کدوم ؟؟
گفت همون ک اهل خوزستانه، باهاش حرف زدیم که گفت تو عمرم مردی به مردانگی این مرد ندیدم، باید این چنین افرادی مسئول میشدن و خیلی تعریف ایشون دادن و در مورد شهید اعتبار صحبت کردند.

قصابی به نام محمد رو به روی دفتر امام جمعه سجاس هست تعریف میکرد میگفت حاج آقا اعتبار به من پول میدادن، منم در عوضش به کسانی که وضع مالی خوبی نداشتن و توان خرید گوشت رو نداشتن به اونا گوشت می دادم.
بله شهیدی که در گمنامی قلب مردم رو نسبت به دین وانقلاب خوش بین و امیدوار می‌کردند ، وجود واعتبار این افراد برای ضد انقلاب خطر ناک هست ،پس علاوه بر ترور جسمی باید حتما ترور شخصیتی هم بشود تا در اذهان مردم بقبولاندن که اگر آخوندی هم به مردم توجه و محبتی دارند یک نوع عوام فریبی هست ۰

و لا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون.
خاطره_شهید(۲)

درست مثل شهیدحججی

تازه آمده بود جهت استادی, مشکلات رو براش شمردم, از مشکلات مالی,منطقه ای,غربت ,دوری راه و…,
گفتم خوب فکرهاتون رو کردین؟

گفت: { من با امام زمان عج عهد بسته ام که در سخت ترین جاها خدمت کنم. }

راوی: امام جمعه شهرسجاس، مدال زیبای شهادت پاداش خدمات بی نام و نشان او بود.
یاداشت(۲) در محراب مسجد ترور شد بخاطر اینکه جرمش این بود: وسط میدان بود, در غم و شادی مردم شریک بود, نه این که از داخل ماشین غم و شادی مردم را بررسی کند.از بخور بخورها : غم دین و دنیای مردم را می خورد , فحش می خورد و در آخر هم ۵ تا گلوله خورد. بادیگارد هم نداشت ازش محفاظت کنند، با ماشین شاسی بلند و شیشه دودی هم رفت آمد نمی کرد، گرین کارت آمریکا نداشت و با خاوری هم کانادا نرفت تا پلیس کانادا حفاظتش کنه.ایام کرونا هم بجای خانه نشینی جانش را کف دست گرفت و برای جان مردم وارد میدان شد.خلاص جرمش این بود که شهید زندگی کرد ,جزایش هم شهادت شد.

پای درد و دل خانواده شهید والامقام حجت الاسلام حجت اعتبار نشستیم تنها خواسته آنها خواستار رسیدگی جدی تر قوه قضاییه به وضعیت پرونده شهیدشان شدند.

مادر گرامیشان با چشمهای اشک آلود میگفت:ما از خون فرزندمان نمیگذریم و از قوه قضائیه خواستاریم که نگذارند خون شهیدمان پایمال شود.

حجت است؛ که مبلّغی راحت گزینی نکند، هجرت کند و هرجا که لازم است -حتی دور از وطن و خویشان- نقش آفرین باشد؛ که تبلیغ اولویت است.

انتهای پیام/

گزارش:سید علیرضا کشاورز